عليك سلااااام. شما استاد ما هستي. ولي اون ادبيات مال اوقات فراغته نه الان كه وقت سرخاروندن هم برام نمونده. به هر حال قدمت روي چشم.

قابلي نداشت.

ممنون از حضورتون در اين وبلاگ. خوشحالم از اين كه در اين دنياي پرهياهو مثل من فكر مي كنيد. و خوشحالتر ميشم وقتي مطلبتون رو درباره ملت بخونم.

البته و صد البته با نظر شما موافقم. اما مبنا رو بايد از كجا گرفت؟ قرآن منشأ تفكر و اعتقادات صحيح و بدون انحراف است و اهل بيت تبيين كننده اين تفكرات قرآني هستند. عقل هم به طور مستقل نمي تونه اين مبناها رو تشخيص بده. پس نيازمند تأييد قرآن و اهل بيت است. اجماع هم در صورتي ارزش داره كه قران و اهل بيت آن را امضا كرده باشند. سياستي كه در پيش گرفته ايد سياست بدي است. آفت انقلاب است. اصلا تندروي و كندروي مانع پيشبرد اهداف امام خميني رحمت الله عليه مي باشد. اگر يك نوجوان بي طرف اين سخنان مرگ آور شما را بخواند يقينا از هر چه انديشه شماست، بيزار خواهد شد. هر چند كه حق با شما باشد. و طبعا چون شما سنگ آقا را به سينه مي زنيد نوعي دلسردي در اين نوجوان نسبت به رهبري ايجاد خواهد كرد. اين اتفاقي است كه خود شاهد آن بوده ام. حزب الله هم براي خود ويژگي هايي دارد كه متأسفانه بعضي ها با كارهاي نامطلوبشان از ارزش آن كاسته اند. امام خود وزيراني ليبرال داشت كه موجب رنج ايشان بودند اما هيچ گاه چنين مرگ بر فلان نمي گفت. اگر دست شما بود، فقط شما زنده مي مانديد و عده اي همفكر خودتان به اضافه جمعيت به اصطلاح عوام الناس. اما باكي نيست. اين انحصارها هميشه تاريخ بوده اند. مرحوم علي دواني در كتاب خود از اختلاف ميان امام و آيت الله بروجردي و فرزند آيت الله حائري نوشته اند كه چگونه بعضي ها برچسب دشمني و ناداني به فرزند آيت الله حائري زدند و ايشان چگونه برآشفت كه من كه پدرم اين حوزه را ايجاد كردم مگر مي شود ناصالح باشم؟ رجوع كنيد به كتاب مفاخر اسلام.

عليك سلام صدراي عزيز. درباره لوگو ببخش كه به زحمت افتادي. دستتان درد نكند. و درباره درد مشترك، آرزو مي كنم كاش آن ها هم شريك مي شدند. منم خيلي سرم شلوغه. و اين نوشته را هم يك اضافه كاري فرض كن.