• وبلاگ : ب مثل باران
  • يادداشت : يا رسول الله
  • نظرات : 0 خصوصي ، 1 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    به به! رضوان جان ما هم که دست از مفرط خواني و زيادخواني برداشت و بالاخره گوشه ي جمالش رو ديديم.

    عرض شود كه با اين پست درناك و البته خوبت، اطلاع ثانوي به سر آمده و ضمنا ممنون از اين كه مار را هم نظراندي عزيز جان. ديگر اينكه،

    من از اين سمت مي بينم سواري را و اسبي را/ افق ها سبز در سبزند و او فانوس در دست است.

    دعا كن عشق برگردد را كه يادت هست؟

    در ضمن از آنچه احتكار كرده ايم، حاضريم تقسيم منافع كنيم. لب تر بفرما فقط...

    پاسخ

    عليك سلام دوست عزيز. به اميد آن كه روزي همه جمال آن صبح قريب را نظاره گر باشيم: مستهم البأساء‏ و الضراء و زلزلوا حتي يقول الرسول و الذين آمنوا متي نصرالله الا ان نصر الله قريب. تمام اميد و آرزوي ما هم به همان سوار و افق سبز است. اگر او نبود تحملي هم نبود. اليس الصبح بقريب؟ در ضمن همان خرخواني بهتر است. ادبيات ما جمعيت عوام، مفرط خواني را نمي داند. در مورد احتكارات هم ما چشمداشتي نداريم مگر آن كه ديگران هم فيض ببرند. ما هم قبول داريم كه بعضي چيزها مال خود خود آدمه و مزه اش هم به همينه.