به به! رضوان جان ما هم که دست از مفرط خواني و زيادخواني برداشت و بالاخره گوشه ي جمالش رو ديديم.
عرض شود كه با اين پست درناك و البته خوبت، اطلاع ثانوي به سر آمده و ضمنا ممنون از اين كه مار را هم نظراندي عزيز جان. ديگر اينكه،
من از اين سمت مي بينم سواري را و اسبي را/ افق ها سبز در سبزند و او فانوس در دست است.
دعا كن عشق برگردد را كه يادت هست؟
در ضمن از آنچه احتكار كرده ايم، حاضريم تقسيم منافع كنيم. لب تر بفرما فقط...