راستش چي بگم؟ داشتم فكر مي كردم به نوشته هاي شما و اينا يه دفعه ياد اون پستت افتادم كه داخلش ذكر خيري از ايشان كرده بوديد. دوباره خواندمش و حظ بردم و افسوس خوردم كه چرا اين رضوان جان، حيفش مي آيد دست به قلمش ببرد و اينها...
گفتم احوالي بپرسم. حال خودتان كه خوب است انشاالله. چايي نبات بدم خدمتتان؟
اوه بازم يادم رفت
سلام