از باران که بگويم خيس محبتش مي شوم...باران باران است،تنها خودش...پاک و زلال و شفاف،من آنقدر پاک نيستم که از باران بگويم،دوستش دارم......بارانم،دوستت دارم،تو روح دوباره دميدي در کالبد خشکيده ي بي رمقم،باران با من بمان...لا اقل باران را بهانه کن،دارد باران مي آيد!با من بمان تا هميشه...
وقت كردين يه سر بهم بزنين.