• وبلاگ : ب مثل باران
  • يادداشت : ثبت نام اعتكاف
  • نظرات : 0 خصوصي ، 3 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    راستي من تازگي يه كتاب دوهزار صفحه اي رو بوسيله تلفن همراه خوندم. فكر ميكنم با اين قيمت نجومي كتابهاي كاغذي كم كم بايد به اين موضوع عادت كرد حتي اگه بنظر عذاب اليم بياد!

    شاد و پيروز باشي.

    پاسخ

    اضطرار و اجبار، بني آدم را مجبور به كندن كوه مي كند چه رسد به خواندن كتاب دوهزار صفحه اي روي يك صفحه كوچك. اين ماجرا مرا به ياد بازديدمان از كتابخانه آيت الله مرعشي انداخت. در مخزن نسخه هاي خطي،‏ قرآن هايي را ديديم به انداره دو بند انگشت. راهنما مي گفت طلبه هاي دوره صفوي اين قرآن ها را لاي عمامه خودشان روي سر مي گذاشتند تا هم احترامي باشد براي قرآن و هم براي اين كه قرآن دم دستشان باشد تا هر وقت بيكار بودند توي كوچه و بازار هم به تلاوت قرآن مشغول باشند. ظاهرا خواندن خط هاي ريز نياز به انگيزه قوي داره تا كسل كننده نباشه.

    سلام خوبي؟؟

    خوش بحال خانمها كه توي اين مراسم حوصلشون سر نميره!

    من چند سال پيش يه بار رفتم اعتكاف ولي متاسفانه وسط كار حوصلم سر رفت و اومدم بيرون!...دقيقا همين اتفاق در مورد چند نفر از دوستانم هم افتاد.

    نتيجه گيريش اين ميشه كه اعتكاف رفتن هم سعادت ميخواد و لياقت كه من و دوستانم نداشتيم.

    گاهي وقتام پيش مياد كه سعادت زوري ميشه مثل مورد شما!

    اعتكاف هر چقدر هم كه ثواب داشته باشه قبول كن كه حوصله آدمو سر ميبره!

    پاسخ

    سلام دوست عزيز.با تشكر از حضورتون:احتمالاشمابرنامه نداشتيدكه حوصله تون سر رفته. فكر مي كنم ادامه خاطرات اعتكاف ما براي امثال شما مفيد باشه.

    شيخ بهايي

    همه روز روزه بودن، همه شب نماز كردن*همه سال حج نمودن, سفر حجاز کردن
    به مساجد و معابد, همه اعتکاف جستن*ز مناهي ملاهي, همه احتراز کردن
    شب جمعه ها نخفتن, به خداي راز گفتن*ز وجود بي نيازش, طلب نياز کردن
    ز مدينه تا به کعبه, سر و پا برهنه رفتن*دو لب از براي لبيک به وظيفه باز کردن
    به خدا که هيچ يک را, ثمر آنقدر نباشد*که به روي نا اميدي, در بسته باز کردن

    پاسخ

    احسنت نازنين جان! در مقابل سخنان نغز شيخ چه مي توان گفت جز سكوت و تسليم.