جنبه سیاسی- اجتماعی
باید دید ما تحت چه نوع تربیتی قرار گرفتهایم: تربیت اسلامی یا تربیت قومی و قبیلهای؟ با توجه به نوع تربیت، واکنش ما هم نسبت به این حوادث، از لحاظ ارزشگذاری متفاوت خواهد بود.
البته یه وقتایی که آدم عقلش نمیرسه میشه برای تربیت غلط یه بهانهای بتراشی و همه کاسه کوزهها رو بشکنی رو سر مربی و پدر و مادر و... . ولی یه آدم بیست سی ساله دیگه مربی نمیخواد و خودش باید تربیتهای غلط رو بذاره کنار. از مرز سی هم که گذشت دیگه تغییر اخلاقی و فرهنگی خیلی براش سخت میشه. چون شکل گیری شخصیتش تقریبا کامل شده. اما ناممکن نیست.
1) تصور کنید اگه قرار بود تدبیر امور دنیا و مردمش رو دست امثال اون خانوم ترک زبانِ معترض میدادند دنیا به نفع کی تموم میشد؟! اگر اون حمیت جاهلی که من تو این خانوم میبینم، ظاهرا اول به نفع خانواده و فامیل خودش و شوهرش، بعد به نفع هم زبانها و بعد هموطنان و بعد... فقط خدا میدونه. و شاید حتی در صف نماز جماعت و مکه و کربلا و ... از نگاه او، ملیت افغانِ اون حافظ قرآن نباید نادیده گرفته بشه برای این که جایگاهی پستتر از خودش داشته باشه. این که اون حافظ قرآن ممکنه مقامی عالی نزد خدا و رسول خدا داشته باشه، پشیزی نمیارزد، چرا که در کشور او 90 درصد مواد مخدر جهان تولید میشه: گنه کرد در بلخ آهنگری، به شوشتر زدند گردن مسگری.
2) کسی که نمیدونه پاکدشت کجاست و از قتلهای زنجیرهای اون بیخبره، معلومه چقدر با اوضاع جهان آشناست. فقط چند تا معتاد دیده و شنیده که این کار افغانیهاست. استاد کریم محمود حقیقی در مقدمه کتابش نوشتهاندکه: مردم سه دسته هستند. یکی مثل گوسفنده که سرش رو انداخته پایین و فقط همون محدودهای رو میشناسه که داره اون جا میچره. یکی مثل کفتره که تا یه حدی تو آسمون میپره اما بعد دوباره به آشیونه برمیگرده. اما بهترین انسان، کسی هست که مثل پرستو از خزان جهل و پستی و نقصان، بیزاره و همیشه در حال مهاجرت به سمت مناطق بهاری است، در جستجوی تعالی و رشد.
3) من وقتی کتاب خدمات متقابل ایران و اسلام شهید مطهری رو میخوندم این نکته برام خیلی جالب بود که زرتشت از ایران برخاست اما دین او در بلخ پیشرفت کرد؛ به طوری که آتشکدههای بلخ در افغانستان هنوز هم وجود دارند و مشهورند. و اسلام در عربستان ظهور کرد اما در خارج از عربستان بیشتر مورد استقبال قرار گرفت مثل ایران.
و از اون جا که "چشم دنیا به انقلاب ما معطوف است" من ترسم از اینه که نکنه فرهنگ انقلاب اسلامی و اندیشههای امام خمینی به خارج از ایران منتقل بشه و خود ایرانیها از اندیشههای عالی امام رضوان الله علیه غفلت کنند و با تعصبهای بیجا در جا بزنند و عقب بمونند.
4) خانم عزیز! تو چه میدونی مردم همسایهت چه وضعی دارند؟ امثال شهید صارمی چه دیده بودند که حاضر شدند در حکومت خشن و خشک طالبان بمانند و اخبار افغانستان رو به مردم جهان برسونند؟ به خاطر ماجراجویی خبرنگاری؟ یا حمایت از مردمی گمنام و یا فراموش شده که به شهادت خود غربیها، تا قبل از یازده سپتامبر کمتر کسی با منطقه و کشوری به افغانستان آشنا بود؟ و یا به خاطر شناخت ماهیت طالبان و به نیت افشای هویت آنان، دیاری غریب و ناشناخته و پر از آشوب و فتنه را بر راحتی و رفاه وطن ترجیح دادند؟ البته من هم جواب صریح و قطعی برای این احتمالات ندارم. چون اطلاعات ما محدود به اطلاع رسانی دولته. و من مجبورم اخبار داخلی و اخبار رسانههای بیگانه و اطلاعات کتابهای مختلف رو کنار هم بچینم و نتیجه نهایی خودم رو در حد احتمال قبول کنم.
5) و البته آخرین بحثی که من از شبکه خبر شاهدش بودم، بحثی بود با عنوان ایران و افغانستان و میزان توسعه روابط که سه شنبه شب همین هفته پخش شد با حضور آقای مالکی سفیر ایران در کابل و آقای یزدان پناه کارشناس مسایل آسیا. و یه اشاراتی شد که به نظر من فقط افراد خاصی متوجه اون شدند که اوضاع افغانستان رو دنبال میکنند. نکتهای که برام جالب بود این بود که مردم افغانستان خشخاش رو به خاطر منافع داروییاش میکارند. شکی نیست که از مرفین و تریاک گاهی موارد برای تسکین درد استفاده میشه. ولی من تعجبم از اینه که مگه دنیای پزشکی چقدر به این مسکنها احتیاج داره که اکثریت زمینداران افغانستان اقدام به کشت خشخاش میکنند؟ یعنی نمیدونند که خشخاش چقدر به خود زمین کشاورزی آسیب میزنه و مرغوبیت زمین رو از بین میبره؟ انگلیس که مسؤلیت مبارزه با مواد مخدر رو به عهده داره از نظر آموزشی چه اقدامی برای آگاه کردن مردم افغانستان کرده؟
هنوز یادمه اخبار چند سال پیش که میگفتند دولت موقت افغانستان بعد از اخراج طالبان از کابل با یک بیت المال خالی مواجه شده. چون طالبان، خزانه همه بانکها رو با خودش برده بود.
تو چه میدونی نظر گروه القاعده درباره مواد مخدر چیه؟ نمیدونم از کی شنیدم یا کجا خوندم ولی هیچ میدونستی از نظر اونا کشت خشخاش جایز و حلاله؟ چرا؟ معلومه. چون اونا به خیال خودشون برای هدف مقدسی مانند جهاد با کفار و مشرکان در حال جهادند و باید از هر راهی برای نیروهای جهادگر تجهیزات فراهم کنند. و البته توجیه دیگه القاعده اینه که مواد مخدر رو برای کشتن و انحراف جوانان مشرک غربی و شیعیان مهدور الدم میکارند، نه برای انحراف مسلمانان. و لذا به شدت مراقب جوانان خودشون هستند. و مجازات شدیدی رو برای مصرف کنندگان مواد مخدر گذاشتهاند.
6) حالا که با حضور آمریکا و ناتو، اوضاع افغانستان هر کی به هرکیه، یقیناً دست دولت افغانستان هم خیلی باز نیست تا مثل دولت ایران برنامه ریزی جدی داشته باشه با کشت خشخاش. تقریبا شبیه موقعیت ایران در زمان جنگ جهانی دومه که نیروهای اشغالگر متفقین و متحدین عملا جرأت هر کاری رو به خودشون میدادند.
از همین نیروی انتظامی جان برکف سؤال کنید برای چی جونشون رو کف دستشون گذاشتند؟ هدف اولشون محافظت از جوانان و مردم ایران هست اما از کجا معلوم که جوانان افغانی قربانی مواد مخدر نشده باشند؟ کدوم سربازی حاضره بگه من کاری به معتادان افغانی و حتی جوانان آمریکایی و اروپایی ندارم؟ بذار هر غلطی دلش میخواد بکنه؟ به جهنم که مادرش رنج میکشه! پس غیرت مسلمونی و نوع دوستی ذاتی ایرونی چی میشه؟ اگه اعتیاد مخربه برای همه مخربه و اگر عاشق خدا باشی، عاشق تموم بندههاش میشی. نه فقط یه عدهی خاص.
مسأله مواد مخدر یه مشکل جهانی هست و نباید همه تقصیرها رو متوجه یک کشور خاص کرد.
گفتم سرباز، یاد پوتین افتادم.
دیگه بسه. حرفام داره یه سریال وبلاگی میشه واقعاً.
پس فعلا یا علی تا بعد.
نوشته شده توسط: رضوان مرادی