مبعث از این جهت که یادآور ظهور یک تفکر نو و مکتبی تازه است برای ما مهمه. و برای همین این روز رو جشن میگیریم.
دیروز باز هم داشتم کتاب خدمات متقابل اسلام و ایران رو ورق میزدم. در بخشی از کتاب در مورد انترناسیونالیسم چنین آمده که:
این مسئله مسلم است که در دین اسلام ، ملیت و قومیت به معنایی که امروز میان مردم مصطلح است هیچ اعتباری ندارد ، بلکه این دین به همه ملتها و اقوام مختلف جهان با یک چشم نگاه میکند ، و از آغاز نیز دعوت اسلامی به ملت و قوم مخصوصی اختصاص نداشته است ، بلکه این دین همیشه میکوشیده است که به وسایل مختلف ریشه ملت پرستی و تفاخرات قومی را از بیخ و بن بر کند
واقعا خوشم اومد. حالا بیشتر درک می کنم که چرا دشمن نتونست وجود استاد شهید رو تحمل کنه. و چرا این قدر با اسلام دشمنی میکنند.
اگه یادتون باشه، تو پستهای قبلیم نامهای نوشته بودم در جواب نوشین رنجیده خاطر، دختری از افغانستان، با این عنوان که: "هر کجا باشم آسمان مال من است" و در این نامه اشاره به بعضی از دانشمندان مسلمان شد که در ملیت ایرانی یا افغانی و ترک و عرب بودنشون اختلاف وجود داره. (رجوع کنید به آدرس قبلی من: http://rezvanmoradi.persianblog.com که در گوگل ذخیره شده)
این که بوعلی زادگاهش بلخ بوده و وزیر دربار آل بویهی ایرانی بوده و یا مولویِ بلخی ترُک بوده یا فارس، افغانی بوده یا ایرانی، چه ارزشی داره. آیا صرفا خصوصیات ملیتی این دانشمندان باعث افتخار آفرینی ایشان شده یا علاوه بر ملیت، عامل دیگری آنها را چنین رشد و ترقی داده است؟ تصور کنید ملت افغانستان یا پاکستان یا هندوستان و ترکیه، کتاب ارزشمند بوستان و گلستان سعدی و دیوان حافظ رو طرد کنند به این جهت که سعدی و حافظ ملیت ایرانی دارند. و یا ملت ایران دیگه از سید جمال الدین اسدآبادی (یا افغانی) و یا علامه اقبال لاهوری یاد نکنند، چون دارای ملیت غیر ایرانی هستند.
آیا کسی چون شهید مطهری و یا امام راحل که از متفکران بزرگ انقلاب اسلامی و عصر حاضر به شمار میآیند، به خاطر ملت ایران چنین انقلابی رو ایجاد کردند یا به خاطر همه ملتها؟
چرا در سالهای انقلاب و دفاع مقدس، مردم ایران از خون خودشون و بچههاشون مایه گذاشتند؟ به خاطر ملیت بود یا ارزشهایی عالیتر؟
تو کارنامهی هشت سال دفاع مقدس، شهدایی داریم از برادران افغانی و عراقی و ... . به نظر شما انگیزه این شهدای خارجی چی بوده؟ به انگیزه حفظ تمدن ایرانی چنین جانفشانی کردند یا ارزشهای اسلامی و انقلابی؟
چرا فیلم «عروس آتش » تعصب بعضی از اقوام عرب ایرانی رو برانگیخت؟
چرا گاهی ما میترسیم فراتر از ملیت فکر و عمل کنیم؟ چرا وقتی شعری از یک برادر افغانی رو با آهنگ و موسیقی ایرانی اجرا میکنیم، نام خواننده و آهنگ ساز رو ذکر میکنیم اما از آوردن نام شاعر پرهیز میکنیم؟ چون ممکنه رگ تعصب بعضیا به جوش بیاد؟ خوب بیاد. شایدم نیاد. به هر حال آسمون که به زمین نمیاد. شایدم مجهول بودن نام شاعر، علت دیگهای داره که من نمیدونم.
من خودم نمیدونستم استاد محمد کاظم کاظمی یه شاعر افغانیه. وقتی فهمیدم که کتاب مجموعه شعر ایشون رو با عنوان «قصهی سنگ و خشت» خریدم و مطالعه کردم. اون جا دیدم که متن یکی از آهنگهای ارزشمندی که بارها در تلویزیون اجرا شده، یکی از سرودههای این شاعر محترمه. شعری با عنوان«احد». شعری فراتر از ملیت.
ای به امّید کسان خفته! ز خود یاد آرید
تشنه کامان غنیمت! ز اُحُد یاد آرید
سر به سر بادیه بازار هیاهو شده است
سنگِ گور شهدا سنگِ ترازو شده است
گرچه مرحب سپر انداخته، خیبر باقی است
بت مگویید شکستیم، که بتگر باقی است
ره دراز است مگویید که منزل دیدیم
نیست، این پشتِ نهنگ است که ساحل دیدیم
ره دراز است، سبکتر بشتابیم، ای قوم!
خصم بیدار است، یک چشمه بخوابیم، ای قوم!
نه بنوشیم از این رود، که زهر آلوده است
غوطه باید زد و بگذشت که پُل فرسوده است
وای اگر قصهی ما عبرت تاریخ شود
خیمهی قافله را دشنهی ما میخ شود
وای اگر بر درِ باطل بنشیند حق ما
وای اگر پردهی تزویر شود بیرق ما
خیمه بگذار و برو، بادیه توفان جوش است
کوه، آتش به جگر دارد اگر خاموش است
فتنه میبارد و سنگین، ز در و دیوارش
هر که این جا خفت، سیلاب کند بیدارش
میرویم امروز با صاعقه همپای سفر
گردبادیم و ز سر تا به قدم، پای سفر
ناتمام...........
نوشته شده توسط: رضوان مرادی