سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خانه
مدیریت
پست الکترونیک
شناسنامه
 RSS 

:: کل بازدیدها ::
117034

:: بازدیدهای امروز ::
3

:: بازدیدهای دیروز ::
17

:: درباره من ::

تعطیلات برفی - ب مثل باران
رضوان مرادی
معلمم. اما شغلم نیست. عشقی تدریس می‌کنم. با این که بزرگ شدم ولی هنوز یه بچه مدرسه‌ای هستم. از بچگی دلم می‌خواست معلم زبان بشم ولی منحرف شدم. خوشنویسی و نقاشی و قرآن و آشپزی و کامپیوتر و شنا رو دوست دارم. از تواشیح و سرودهای عربی خیلی خوشم میاد. کارهای سامی یوسف رو هم دوست دارم. بعضی از استادام می‌گن دست به قلم خوبی دارم. ولی تا حالا از این استعدادم استفاده نکردم. کم حرف و آروم هستم. بیشتر ترجیح می دم گوش بدم. زیرا که مادرزاد مرا یک زبان داده اند و دو گوش. عاشق طبیعتم. به نظر من سنگ و کوه و جنگل و صحرا و دریا و شاخه های کج و معوج درختا همیشه زیبا و حیرت و انگیزند. اگه می‌تونستم باغبون می‌شدم. صاف و ساده و بی شیله پیله و کمی رک هستم. با آدمای دروغگو و خودخواه و مغرور آبم تو یه جوب نمی‌ره. شدیدا طرفدار سادگی در زندگی هستم. با خودم شرط کردم که دروغ نگم. و موقع عصبانیت خودمو کنترل کنم. ولی هنوز آدم نشدم

:: لینک به وبلاگ ::

تعطیلات برفی - ب مثل باران

:: پیوندهای روزانه::

گام به گام با شیطان [20]
امام، زنان و دهه فجر [52]
استادان تأثیرگذار [80]
دست پنهان [61]
عرش [136]
عشق، سرخ و آتش، سرخ و عصیان،‏سرخ [65]
عقابی پرید [72]
ناسیونالیسم یا ملت پرستی در عصر حاضر [142]
[آرشیو(8)]


:: فهرست موضوعی یادداشت ها::

اجتماع . احسان . اشتراک . توبه . سعادت . ظلم . هود .

:: آرشیو ::

مرداد 86
شهریور 86
مهر 86
آبان86
آذر86
دی 86
بهمن86
اسفند86
فروردین87
اردیبهشت 87
خرداد 87
تیر 87

:: دوستان من (لینک) ::

آبی مثل آسمان
آخوندها از مریخ نیامده اند
آقا معلم
آموزش نیوز
ابلیس
از یک روحانی
استاد کریم محمود حقیقی
باشگاه اندیشه
ب مثل باران
پرستوی مهاجر
پرشین بلاگ
تازیانه نیچه
تنها ترین تنها
چارقد
حاج آقا یا حق
حزب الله هم الغالبون
دنیای برعکس
دوستانه و صمیمانه. Pen pal یعنی دوستی که برایت می نویسد...
رازگشایی
رستاخیز من
زمان بی کرانه، ایران جاودانه...اکرنه
سخن دل
سخن دل 2
سلام آقا
طلبه ای از نسل سوم
عشق الهی
عشق علیه السلام
قافله شهدا
کلام اسلامی
کودکان بی پناه خیابانی
گل آقا
لبگزه
مجمع پریشانی
منطقه ممنوعه
نور و نار
نوشته های یک ناظم
وبلاگ محمد علی مقامی
وب نوشته های علی شیروی
هانیبال
یادداشت های یک خبرنگار
آدمکها
آقاشیر
ایده های اخلاقی نوین
پرسش مهر 8
خاطرات باورنکردنی حاج آقا
خلوت تنهایی
سکه دولت عشق
طعم شیرین 2 دقیقه
کشورهای پارسی زبان
عطاری عطار
فاطیما امیدواری
مدیر پارسی بلاگ
یک فنجان چای تلخ
حجه الاسلام شهاب مرادی
تبیان
موسسه تحقیقاتی اسرا
پرواز
به خود آییم و بخواهیم،‏که انسان باشیم...
.•¤ خانه آرزو ¤•.
. : آدم و حوا : .
بی عینک
پوست کلف
ضد بهائیت
فاطیما امیدوار
عبدالجبار کاکایی
%% ***-%%-[عشاق((عکس.مطلب.شعرو...)) -%%***%%
عاشق دلباخته
lovlyworld
دنیا به روایت یوسف
کبوترانه
باور
جمهوریت
بانوی سراچه
برای سارا می نویسم
تودی لینک
پله پله تا ...
Lovely
وبلاگ تخصصی کامپیوتر - شبکه - نرم افزار
همه چیز...
کلاشینکف دیجیتال
پرسه درخیال
سوادنامه
سیمرغ
COMPUTER&NETWORK
تا ریشه هست، جوانه باید زد...
اس ام اس سرکاری اس ام اس خنده دار و اس ام اس طنز
موتور سنگین ... HONDA - SUZUKI ... موتور سنگین
اس ام اس عاشقانه
کوهپایه
امیدزهرا omidezahra
شهید محمدهادی جاودانی (کمیل)
عشق سرخ

:: خبرنامه ::

 

تعطیلات برفی - ب مثل باران

تعطیلات برفی

شنبه 86/10/22 ساعت 12:50 صبح

مطالب زیر رو قبل از ظهر نوشتم ولی فرصت نکردم همون موقع بذارم تو وبلاگ. الان هم دلم نمیاد تغییرش بدم. آخه با خودم فکر کردم به هر حال این نوشته ها جزئی از خاطرات و تاریخ عمرم شمرده میشه و بهتر دیدم با همون کلمات قبل از ظهر نوشته بشن و با همون احساس.

از اون موقع تا حالا دارم از سر خلوتم استفاده می کنم: یه خورده فیلمبرداری از آبجی‌ها که در حال ساخت یه آدم برفی بودن و مصطفی که داشت برف پارو می‌کرد. بعدش هم خیاطی برای معصومه دست و پا چلفتی که چادرش رو رو بخاری محل کارش سوزونده بود. و یه خورده هم کاسبی. بعدش هم هر کاری کردم نتونستم  رنگ سیاه چادر حریرش رو از دستم راحت پاک کنم. من موندم و یه دست قرمز و تحریک شده؟!!!

                                                             آدم برفی

                                                          

بسم الله الرحمن الرحیم

وَ أَنزَلْنَا مِنَ المُعْصِرَاتِ مَاءً لِنُخْرِجَ بِهِ حَبّاً وَ نَبَاتاً وَ جَنَّاتٍ أَلْفَافاً (سوره نبأ، آیه14 و 15و 16)

خوب، اگرچه زمین و حبّ و نبات و جناّت الفاف، همه، مشمول رحمت خداییم این روزها، ولی برف ما رو هم خونه نشین کرد. تا دوباره یادی کنیم از خور و خواب فی الایامِ الماضِیَه و أیّام الخالِیَه تا ثابت شود که:

وَ جَعَلْنَا نَوْمَکُمْ سُبَاتاً (سوره نبأ، آیه9)

برای همین تصمیم گرفتم یه سری به این خلوتکده بزنم. بیچاره غریب که بود تو این چند وقته که من هواشو نداشتم، غریب‌تر هم شده. الهی نمیرم براش.

و اما بعد:

پیشنهاد می‌کنم جدّی جدّی توصیه‌های صرفه جویی در گاز رو جدّی بگیرید.

و به این منظور علاوه بر خانواده‌های محترم و حرف گوش کن،

برای صرفه جویی در مصرف گاز بهتره اماکن بزرگ عمومی مثل مدارس و دانشگاه‌ها تعطیل بشن. چون مصرفشون میلیونیه.

آخه خونه نقلی ما تنها دو اتاق داره با یه ایل جمعیت. و ایضا نصف جمعیت ایران، مثل ما.

 میهمون هم که همیشه حبیب خداااست، این جور وقتااا مزاحم ماست. یعنی مزاحم درس خوندن بچّه‌ها.

مصطفی روزهای اول امتحان می‌رفت زیر زمین بزرگ خونمون تا تنهایی درس بخونه و تنهایی کنار بخاری گازی حال می‌کرد. ولی حالا- برای صرفه جویی در گاز و بقیه بنی آدمِ گرفتارِ سرما- میاد وسط این یک ایل جمعیت، کتاباشو پهن می‌کنه. و البته همه باید زیپ دهانشون رو بکشند. اوه اوه، چه کار طاقت فرسایی!

تلویزیون هم که باید بره تو قرنطینه. این یکی که از اون قبلیه هم طاقت فرساتره!!

تازه نصف شب هم یهو اعلام میشه که مدرسه فردا تعطیل و امتحان، کنسل. بیچاره مصطفی هر روز وقت میذاره اما فردا می‌فهمه که نه نباید می‌خونده.

دانشگاه ما هم که تصمیماتش مستقل و ناگهانی و غیرقابل تغییره _ با کسی هم شوخی نداره _ ما رو بالاجبار کشوند سر جلسه امتحان. و صد البته که  چوب و چماق حذفِ واحد، کارسازتر از هر قوّه‌ی قهریه‌ای است. تازه اگه معصومه (این یه معصومه دیگه است) زنگ نزده بود عمراً قضیه امتحان رو می‌فهمیدم. منو بگو که کتاب رو باز نکرده، پیش به سوی دانشگاه.  سر ظهری هزار و پونصد تومن از جیبم پرکشید تا راننده‌ای قبول کنه با ماشین شیک شخصیشون، دربست بره تا دانشگاه.البته باید عرض شود که فاصله خونه ما تا دانشگاه با سرعت یه پژو و پراید دربستی فقط یه فاصله حدودا هفت هشت ده دقیقه‌ای هست تو هوای برفی و آسفالت یخ زده و پنج دقیقه در هوای معمولی. اتوبوس و آژانس چنان کیمیاست که نگو و نپرس.

عزیزان جان! امتحان که از دست نمی‌ره. آخرش یه فکری براش می‌کنیم. (به قول ممد کوچولو: یه فکیی بیاش میکنیم)

فکر می‌کنید کشورهای سردسیر مثل اتریش و سوئد این جور وقتا چی کار می کنند؟ فرض کنید تعطیلات کریسمس غربی‌ها هوس کرده مهمون ناخونده‌ی شرقی‌ها بشه.

این همه تردید و امروز و فردا کردنا یعنی که چه؟  به نظر بنده، تعلیم و تربیت موقتا تعطیل تا یکی دو سه هفته دیگه. تا نظر هواشناسی چی باشه. یعنی ریش و قیچی رو بسپریم به دانشمندان جَوّی.


نوشته شده توسط: رضوان مرادی

نوشته های دیگران ()