سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خانه
مدیریت
پست الکترونیک
شناسنامه
 RSS 

:: کل بازدیدها ::
117030

:: بازدیدهای امروز ::
16

:: بازدیدهای دیروز ::
15

:: درباره من ::

استاندارد معروف - ب مثل باران
رضوان مرادی
معلمم. اما شغلم نیست. عشقی تدریس می‌کنم. با این که بزرگ شدم ولی هنوز یه بچه مدرسه‌ای هستم. از بچگی دلم می‌خواست معلم زبان بشم ولی منحرف شدم. خوشنویسی و نقاشی و قرآن و آشپزی و کامپیوتر و شنا رو دوست دارم. از تواشیح و سرودهای عربی خیلی خوشم میاد. کارهای سامی یوسف رو هم دوست دارم. بعضی از استادام می‌گن دست به قلم خوبی دارم. ولی تا حالا از این استعدادم استفاده نکردم. کم حرف و آروم هستم. بیشتر ترجیح می دم گوش بدم. زیرا که مادرزاد مرا یک زبان داده اند و دو گوش. عاشق طبیعتم. به نظر من سنگ و کوه و جنگل و صحرا و دریا و شاخه های کج و معوج درختا همیشه زیبا و حیرت و انگیزند. اگه می‌تونستم باغبون می‌شدم. صاف و ساده و بی شیله پیله و کمی رک هستم. با آدمای دروغگو و خودخواه و مغرور آبم تو یه جوب نمی‌ره. شدیدا طرفدار سادگی در زندگی هستم. با خودم شرط کردم که دروغ نگم. و موقع عصبانیت خودمو کنترل کنم. ولی هنوز آدم نشدم

:: لینک به وبلاگ ::

استاندارد معروف - ب مثل باران

:: پیوندهای روزانه::

گام به گام با شیطان [20]
امام، زنان و دهه فجر [52]
استادان تأثیرگذار [80]
دست پنهان [61]
عرش [136]
عشق، سرخ و آتش، سرخ و عصیان،‏سرخ [65]
عقابی پرید [72]
ناسیونالیسم یا ملت پرستی در عصر حاضر [142]
[آرشیو(8)]


:: فهرست موضوعی یادداشت ها::

اجتماع . احسان . اشتراک . توبه . سعادت . ظلم . هود .

:: آرشیو ::

مرداد 86
شهریور 86
مهر 86
آبان86
آذر86
دی 86
بهمن86
اسفند86
فروردین87
اردیبهشت 87
خرداد 87
تیر 87

:: دوستان من (لینک) ::

آبی مثل آسمان
آخوندها از مریخ نیامده اند
آقا معلم
آموزش نیوز
ابلیس
از یک روحانی
استاد کریم محمود حقیقی
باشگاه اندیشه
ب مثل باران
پرستوی مهاجر
پرشین بلاگ
تازیانه نیچه
تنها ترین تنها
چارقد
حاج آقا یا حق
حزب الله هم الغالبون
دنیای برعکس
دوستانه و صمیمانه. Pen pal یعنی دوستی که برایت می نویسد...
رازگشایی
رستاخیز من
زمان بی کرانه، ایران جاودانه...اکرنه
سخن دل
سخن دل 2
سلام آقا
طلبه ای از نسل سوم
عشق الهی
عشق علیه السلام
قافله شهدا
کلام اسلامی
کودکان بی پناه خیابانی
گل آقا
لبگزه
مجمع پریشانی
منطقه ممنوعه
نور و نار
نوشته های یک ناظم
وبلاگ محمد علی مقامی
وب نوشته های علی شیروی
هانیبال
یادداشت های یک خبرنگار
آدمکها
آقاشیر
ایده های اخلاقی نوین
پرسش مهر 8
خاطرات باورنکردنی حاج آقا
خلوت تنهایی
سکه دولت عشق
طعم شیرین 2 دقیقه
کشورهای پارسی زبان
عطاری عطار
فاطیما امیدواری
مدیر پارسی بلاگ
یک فنجان چای تلخ
حجه الاسلام شهاب مرادی
تبیان
موسسه تحقیقاتی اسرا
پرواز
به خود آییم و بخواهیم،‏که انسان باشیم...
.•¤ خانه آرزو ¤•.
. : آدم و حوا : .
بی عینک
پوست کلف
ضد بهائیت
فاطیما امیدوار
عبدالجبار کاکایی
%% ***-%%-[عشاق((عکس.مطلب.شعرو...)) -%%***%%
عاشق دلباخته
lovlyworld
دنیا به روایت یوسف
کبوترانه
باور
جمهوریت
بانوی سراچه
برای سارا می نویسم
تودی لینک
پله پله تا ...
Lovely
وبلاگ تخصصی کامپیوتر - شبکه - نرم افزار
همه چیز...
کلاشینکف دیجیتال
پرسه درخیال
سوادنامه
سیمرغ
COMPUTER&NETWORK
تا ریشه هست، جوانه باید زد...
اس ام اس سرکاری اس ام اس خنده دار و اس ام اس طنز
موتور سنگین ... HONDA - SUZUKI ... موتور سنگین
اس ام اس عاشقانه
کوهپایه
امیدزهرا omidezahra
شهید محمدهادی جاودانی (کمیل)
عشق سرخ

:: خبرنامه ::

 

استاندارد معروف - ب مثل باران

استاندارد معروف

دوشنبه 86/10/24 ساعت 2:28 صبح

 

عزیزان جان! یه سؤال فنی دارم از شما: به من بگو، می‌میری استاندارد رو رعایت کنی؟

چه خبر شده؟ خوب معلومه: نشنیدی این روزها همش تو اخبار تهران اعلام می‌کنند که امروز چند نفر بر اثر خفگی گاز فوت کردند؟

اگر هفته امر به معروف و نهی از منکره: عزیزان جان! من همین الان درحال امر به معروف هستم. رعایت استاندارد، معروفه. و عدم رعایت استاندارد، منکره. البته ببخشید که لحنم یه خورده مرگ‌آوره (=تلخ)، ولی تو رو جون هر کسی که دوست دارین، این قدر منو حرص ندین.

گفتم حرص، یاد پری افتادم. داشتم براش تعریف می کردم که تا نصفه شب بیدار موندم تا ادای بچّه درسخونا رو دربیارم، ولی استادمون نیومد و یه کَمَکی حرصم دراومد. پری گفت: وا، مگه تو، حرص هم می‌خوری! گفتم: آره حرصم دراومد ولی یه خورده . آخه بعدش از غیبتِ استاد استفاده کردم و یه کم بیشتر درس خوندم.(می‌بینی بچّه مثبت رو؟!)

حالا نیومدن استاد یه مسأله کوچیکیه که به خاطر روی ماه استاد قابل بخششه. ولی بعضی وقتا نمیشه از بعضی چیزا گذشت و حرص نخورد. آخه یه خورده به فکر قلب شیشه‌ای منم باشید. شوخی که نیست. من که همین طوریشم موندم چطوری تو شب اول قبر، اونم بعد از صد و بیست سال، جواب جنابان نکیر و منکر رو بدم. اگه بپرسن تویِ آدمِ عاقلِ بالغ چرا مُردی چی می‌خوای جواب بدی؟ به خاطر بی‌عقلی؟ عدم رعایت استاندارد؟  و ناغافل؟

قرآن میگه: وَ لَیْسَ الْبِرُّ بأَنْ تَأْتُوا الْبُیُوتَ مِنْ ظُهُورِها وَ لکِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقَی وأْتوا البیوتَ مِنْ اَبْوابِها (سوره بقره، آیه 189)

ترجمه: کار نیک آن نیست که از پشت خانه‌ها وارد شوید؛ بلکه نیکی این است که پرهیزگار باشید. و از درِ خانه‌ها وارد شوید.

می‌گویند در جاهلیت مرسوم بود که به هنگام حجّ، که جامه‌ی احرام می‌پوشیدند، از درِ خانه وارد نمی‌شدند، و از نَقبِ پشت خانه وارد می‌شدند.

این رسومات جاهلیت، چه ربطی به رعایت استاندارد داره؟ از کجای آیه این مطلب فهمیده می‌شه؟

خوب اگه قرآن کتاب همیشگیه، پس باید تک تک آیاتش باید به درد مردمِ امروزی هم بخوره!

از این آیه یک اصل و قانون کلی فهمیده می‌شه. یعنی هر کاری تو زندگی می‌کنید از راه طبیعی و معمولی و قانونیش وارد بشید تا دچار زحمت و یا گرفتاری نشید. و این به زبان امروزی یعنی استاندارد. غلط می‌گم، بگو غلط گفتی؟ خوب کدوم آدم عاقلی حاضره خودش و اطرافیانش رو به زحمت بندازه؟

بپرهیزیم، بپرهیزیم و بپرهیزیم از بی‌استانداردی. این جمله رو صد بار تکرار کنید و به صد نفر ارسال کنید. (جمله آخر رو چندان جدّی نگیرید. این اس ام اس های جدید برا ما بدآموزی داشته. )


نوشته شده توسط: رضوان مرادی

نوشته های دیگران ()