رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلّم، اون همه زحمت کشیدند، پیاده میرفتند تو کوچههای مکه و حتی مناطق خارج از مکه تا بلکه بتونند یه نفر رو مسلمون کنند. بعضی ها به میل خودشون مسلمون شدند و بعضیا به زور. ولی تعداد کمی از اونا آدم شدند. پیامبر اسلام این همه تلاش کرد که روحیه کینه توزی و برتری طلبی و تبعیض نژادی رو از بین ببره و در عوض اخوت و برادری بین مسلمانها برقرار کنه. اما موفق نشد. همین عمر که به عنوان جانشین پیامبر بر مسلمانان حکومت میکرد، نشون داد که بعد از سالها مسلمونی و مصاحبت با رسول الله، نتونسته فرهنگ برادری رو قبول کنه و به همین جهت بین فارس و عرب و تازه مسلمان و قریش و غیر قریش تفاوت قائل میشد، و همین تبعیضها، باعث شد یک ایرانی به نام ابولؤلؤ فیروز، به شدت از عمر ناراحت بشه و سرانجام اونو به قتل رسوند. این که ابولؤلؤ شیعه بود یا نه، کارش درست بوده یا نادرست، اصلا مهم نیست. مهمتر از اون، عمل ناپسند خلیفه دومه که به عنوان رهبر اسلامی، طبق ارزشهای غیر اسلامی رفتار میکرد.
حالا من، تو و حتی اون خانوم چه سهمی از این تربیت اسلامی پیامبر داریم؟ به اندازهی مسلمونی عُمَر یا بهاندازه ایمان علی و سلمان و ابوذر و عمار و ...؟
روز عاشورا وقتی امام حسین علیه السلام از سپاه کوفه پرسید که چرا میخواهند خون او را بریزند؟ در جواب گفتند به خاطر پدرانمان که توسط پدرت علی کشته شدند. یعنی ما نماز میخونیم، روزه میگیریم و قرآن میخونیم اما برامون ارزشی نداره که تو چه رابطهای با پیامبر داری. برامون مهم نیست که تو امام هستی. میدونیم که تو بهترین هستی اما حالا یه فرصت گیر آوردیم برا تصفیه حساب با علی. مهم اینه که انتقام پدرانمون رو از پسر علی بگیریم که به جرم مشرک بودن، و تسلیم نشدن در برابر حق، تو بدر و احد و خندق، کشته شدند.
تو، که تا حافظ قرآن افغانی رو دیدی یادِ مواد مخدر و بیکاری و ... همه بدبختیهای پیر و جوون ایرونی افتادی، حالا تو هم هرچقدر میخوای نماز بخون و تو محرم و عاشورا لباس سیاه بپوش و به سر و سینه بزن. اما اول باید بفهمی که این جمله معروف امام حسین علیه السلام که فرمودند: من برای احیای دین جدم رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلّم، قیام کردم، به چه معناست. تعصب، همون قدر بیگانه از اسلام محمدیه که مواد مخدر و میگساری. تعصب، مایه تفرقه و از هم پاشیدگیه، روشن کننده آتش جنک و باعث کشتار مردم بیگناهه. همون طور که اعتیاد خانمان براندازه و باعث مرگ انسانها و نابودی ارزشها میشه. گیرم که گناه اعتیادِ جوون ایرانی رو انداختی گردن اون حافظ قرآن افغانی، اما گناه شرابخواری و بینمازی و بیحجابی و فساد اخلاقی بعضی جوونا رو میخوای گردن کی بندازی؟ این که شیعه ایرونی رو تو دنیا به دروغگویی بشناسند، گناه کیه؟
تو برنامههای کارشناسی تلویزیون در مورد اعتیاد، همه نظرشون این بوده که علت اعتیاد یه جوون، یا ضعف شخصیتی خود معتاده یا خانواده نابسامان: مثل خوشگذرانی و تقلید و اختلاف با پدر و مادر و رفیق ناباب. قاچاقچی جماعت هم یا دین و ایمون نداره و عشق دنیا کورش کرده که این طوری آتیش به خونوادهها میاندازه، یا از روی دشمنی و ... .
همه تا حافظ قرآن میبینند التماس دعا میگن ولی این خانم التماس دعوا. حافظ قرآن بودن شیعه همون آرزوی امامان ماست که گفتند: کونوا لنا زیناً: مایه زینت ما باشید. و دوری از اعتیاد و حفظ حجاب و پرهیز از دروغ گفتن و امثال اینها مصداق: و لا تکونوا علینا شیناً: که گفتند مایه ننگ ما نباشید.
والسلام علی من اتّبع الهدی.
نوشته شده توسط: رضوان مرادی