سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خانه
مدیریت
پست الکترونیک
شناسنامه
 RSS 

:: کل بازدیدها ::
117254

:: بازدیدهای امروز ::
4

:: بازدیدهای دیروز ::
24

:: درباره من ::

کدوم یکی رو ترجیح می‌دین؟ - ب مثل باران
رضوان مرادی
معلمم. اما شغلم نیست. عشقی تدریس می‌کنم. با این که بزرگ شدم ولی هنوز یه بچه مدرسه‌ای هستم. از بچگی دلم می‌خواست معلم زبان بشم ولی منحرف شدم. خوشنویسی و نقاشی و قرآن و آشپزی و کامپیوتر و شنا رو دوست دارم. از تواشیح و سرودهای عربی خیلی خوشم میاد. کارهای سامی یوسف رو هم دوست دارم. بعضی از استادام می‌گن دست به قلم خوبی دارم. ولی تا حالا از این استعدادم استفاده نکردم. کم حرف و آروم هستم. بیشتر ترجیح می دم گوش بدم. زیرا که مادرزاد مرا یک زبان داده اند و دو گوش. عاشق طبیعتم. به نظر من سنگ و کوه و جنگل و صحرا و دریا و شاخه های کج و معوج درختا همیشه زیبا و حیرت و انگیزند. اگه می‌تونستم باغبون می‌شدم. صاف و ساده و بی شیله پیله و کمی رک هستم. با آدمای دروغگو و خودخواه و مغرور آبم تو یه جوب نمی‌ره. شدیدا طرفدار سادگی در زندگی هستم. با خودم شرط کردم که دروغ نگم. و موقع عصبانیت خودمو کنترل کنم. ولی هنوز آدم نشدم

:: لینک به وبلاگ ::

کدوم یکی رو ترجیح می‌دین؟ - ب مثل باران

:: پیوندهای روزانه::

گام به گام با شیطان [20]
امام، زنان و دهه فجر [52]
استادان تأثیرگذار [80]
دست پنهان [61]
عرش [136]
عشق، سرخ و آتش، سرخ و عصیان،‏سرخ [65]
عقابی پرید [72]
ناسیونالیسم یا ملت پرستی در عصر حاضر [142]
[آرشیو(8)]


:: فهرست موضوعی یادداشت ها::

اجتماع . احسان . اشتراک . توبه . سعادت . ظلم . هود .

:: آرشیو ::

مرداد 86
شهریور 86
مهر 86
آبان86
آذر86
دی 86
بهمن86
اسفند86
فروردین87
اردیبهشت 87
خرداد 87
تیر 87

:: دوستان من (لینک) ::

آبی مثل آسمان
آخوندها از مریخ نیامده اند
آقا معلم
آموزش نیوز
ابلیس
از یک روحانی
استاد کریم محمود حقیقی
باشگاه اندیشه
ب مثل باران
پرستوی مهاجر
پرشین بلاگ
تازیانه نیچه
تنها ترین تنها
چارقد
حاج آقا یا حق
حزب الله هم الغالبون
دنیای برعکس
دوستانه و صمیمانه. Pen pal یعنی دوستی که برایت می نویسد...
رازگشایی
رستاخیز من
زمان بی کرانه، ایران جاودانه...اکرنه
سخن دل
سخن دل 2
سلام آقا
طلبه ای از نسل سوم
عشق الهی
عشق علیه السلام
قافله شهدا
کلام اسلامی
کودکان بی پناه خیابانی
گل آقا
لبگزه
مجمع پریشانی
منطقه ممنوعه
نور و نار
نوشته های یک ناظم
وبلاگ محمد علی مقامی
وب نوشته های علی شیروی
هانیبال
یادداشت های یک خبرنگار
آدمکها
آقاشیر
ایده های اخلاقی نوین
پرسش مهر 8
خاطرات باورنکردنی حاج آقا
خلوت تنهایی
سکه دولت عشق
طعم شیرین 2 دقیقه
کشورهای پارسی زبان
عطاری عطار
فاطیما امیدواری
مدیر پارسی بلاگ
یک فنجان چای تلخ
حجه الاسلام شهاب مرادی
تبیان
موسسه تحقیقاتی اسرا
پرواز
به خود آییم و بخواهیم،‏که انسان باشیم...
.•¤ خانه آرزو ¤•.
. : آدم و حوا : .
بی عینک
پوست کلف
ضد بهائیت
فاطیما امیدوار
عبدالجبار کاکایی
%% ***-%%-[عشاق((عکس.مطلب.شعرو...)) -%%***%%
عاشق دلباخته
lovlyworld
دنیا به روایت یوسف
کبوترانه
باور
جمهوریت
بانوی سراچه
برای سارا می نویسم
تودی لینک
پله پله تا ...
Lovely
وبلاگ تخصصی کامپیوتر - شبکه - نرم افزار
همه چیز...
کلاشینکف دیجیتال
پرسه درخیال
سوادنامه
سیمرغ
COMPUTER&NETWORK
تا ریشه هست، جوانه باید زد...
اس ام اس سرکاری اس ام اس خنده دار و اس ام اس طنز
موتور سنگین ... HONDA - SUZUKI ... موتور سنگین
اس ام اس عاشقانه
کوهپایه
امیدزهرا omidezahra
شهید محمدهادی جاودانی (کمیل)
عشق سرخ

:: خبرنامه ::

 

کدوم یکی رو ترجیح می‌دین؟ - ب مثل باران

کدوم یکی رو ترجیح می‌دین؟

سه شنبه 86/11/2 ساعت 12:0 صبح

حرف آخر

همون طور که تو نوشته‌های خیلی قبل‌تر (رجوع شود به آدرس من در پرشین بلاگ) گفتم قوانین خشک، خطرناکه و اسلام گهگاهی استثنا قائل شده برای افراد خاص و شرائط خاص. مثلا پوشیدن کفش در نماز جایز نیست. اما گاهی شرایط خاص برای انسان پیش میاد. مثل این که می‌ترسه هنگام نماز کفشش دزدیده بشه در این جور موارد می‌تونه با کفش، نماز بخونه. و خودش باید تصمیم بگیره.و یا رزمنده‌ها در حال جنگ با پوتین نماز می‌خونند.

خادمان حرم به عنوان افرادی که وظیفه‌ی مدیریت و تدبیر امور حرم حضرت معصومه به آن‌ها سپرده شده می‌تونند و این اختیار رو دارند که طبق تشخیص خودشون، نسبت به اون حافظ قرآن و شاگردش استثنا قائل بشوند و بقیه هم شایسته نیست در این مدیریت دخالت کنند.

در تاریخ نقل شده: رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلّم، در فتح مکه هر چه غنیمت جنگی بود بین افراد تازه مسلمان مکه و قبایل اطراف و ابوسفیان‌ها و ... تقسیم کرد و برای رزمندگان انصار که از مردم مدینه بودند سهمی نداد. انصار ناراحت شدند که چرا ما که این همه برای اسلام رنج کشیدیم و رسول خدا رو در مواقع سختی یاری کردیم حالا که وقت پیروزیه مورد بی‌اعتنایی رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلّم، قرار گرفته‌ایم. رسول خدا آن‌ها را جمع کرد و طی سخنانی آن‌ها را متوجه اشتباهشان نمود و انصار فهمیدند چیزی بهتر از غنیمت‌های مالی و  دنیوی نصیبشان شده. و اون، محبت قلبی پیامبر نسبت به آن‌هاست. و راضی شدند به این که در عوض آن غنایم، رسول الله به جای سکونت در مکه، به شهر انصار برگردد تا آن‌ها بتوانند از برکت حضور رسول الله در کنارخودشان و در شهر مدینه بهره‌مند باشند. و انصار در آن موقع متوجه شدند که چقدر در نزد رسول خدا عزیزند.

من که عمراً دلم بخواد از کنار کریمه‌ی اهل بیت جُم بخورم. کجا از حرم بهتر؟ تا حالا تو هر مسافرتی که داشتم دلم برای این کویر و همه مردم رنگارنگش، تنگ شده و آرزو کردم که زودتر برگردم و مثل کفتر دوباره برمی‌گردم به آشیونم. هر چند که اخیراً خیلی شلوغ شده، و مخصوصا روزهای جشن و عزا، این شلوغی بیشتر می‌شه. حالا کی می‌تونه تو این محیط با دوستش درس بخونه؟ من می‌گم چرا زیرزمین شبستان نجمه خاتون باید خالی بمونه و ...؟


نوشته شده توسط: رضوان مرادی

نوشته های دیگران ()