سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خانه
مدیریت
پست الکترونیک
شناسنامه
 RSS 

:: کل بازدیدها ::
117134

:: بازدیدهای امروز ::
12

:: بازدیدهای دیروز ::
9

:: درباره من ::

هیچی و همه چی - ب مثل باران
رضوان مرادی
معلمم. اما شغلم نیست. عشقی تدریس می‌کنم. با این که بزرگ شدم ولی هنوز یه بچه مدرسه‌ای هستم. از بچگی دلم می‌خواست معلم زبان بشم ولی منحرف شدم. خوشنویسی و نقاشی و قرآن و آشپزی و کامپیوتر و شنا رو دوست دارم. از تواشیح و سرودهای عربی خیلی خوشم میاد. کارهای سامی یوسف رو هم دوست دارم. بعضی از استادام می‌گن دست به قلم خوبی دارم. ولی تا حالا از این استعدادم استفاده نکردم. کم حرف و آروم هستم. بیشتر ترجیح می دم گوش بدم. زیرا که مادرزاد مرا یک زبان داده اند و دو گوش. عاشق طبیعتم. به نظر من سنگ و کوه و جنگل و صحرا و دریا و شاخه های کج و معوج درختا همیشه زیبا و حیرت و انگیزند. اگه می‌تونستم باغبون می‌شدم. صاف و ساده و بی شیله پیله و کمی رک هستم. با آدمای دروغگو و خودخواه و مغرور آبم تو یه جوب نمی‌ره. شدیدا طرفدار سادگی در زندگی هستم. با خودم شرط کردم که دروغ نگم. و موقع عصبانیت خودمو کنترل کنم. ولی هنوز آدم نشدم

:: لینک به وبلاگ ::

هیچی و همه چی - ب مثل باران

:: پیوندهای روزانه::

گام به گام با شیطان [20]
امام، زنان و دهه فجر [52]
استادان تأثیرگذار [80]
دست پنهان [61]
عرش [136]
عشق، سرخ و آتش، سرخ و عصیان،‏سرخ [65]
عقابی پرید [72]
ناسیونالیسم یا ملت پرستی در عصر حاضر [142]
[آرشیو(8)]


:: فهرست موضوعی یادداشت ها::

اجتماع . احسان . اشتراک . توبه . سعادت . ظلم . هود .

:: آرشیو ::

مرداد 86
شهریور 86
مهر 86
آبان86
آذر86
دی 86
بهمن86
اسفند86
فروردین87
اردیبهشت 87
خرداد 87
تیر 87

:: دوستان من (لینک) ::

آبی مثل آسمان
آخوندها از مریخ نیامده اند
آقا معلم
آموزش نیوز
ابلیس
از یک روحانی
استاد کریم محمود حقیقی
باشگاه اندیشه
ب مثل باران
پرستوی مهاجر
پرشین بلاگ
تازیانه نیچه
تنها ترین تنها
چارقد
حاج آقا یا حق
حزب الله هم الغالبون
دنیای برعکس
دوستانه و صمیمانه. Pen pal یعنی دوستی که برایت می نویسد...
رازگشایی
رستاخیز من
زمان بی کرانه، ایران جاودانه...اکرنه
سخن دل
سخن دل 2
سلام آقا
طلبه ای از نسل سوم
عشق الهی
عشق علیه السلام
قافله شهدا
کلام اسلامی
کودکان بی پناه خیابانی
گل آقا
لبگزه
مجمع پریشانی
منطقه ممنوعه
نور و نار
نوشته های یک ناظم
وبلاگ محمد علی مقامی
وب نوشته های علی شیروی
هانیبال
یادداشت های یک خبرنگار
آدمکها
آقاشیر
ایده های اخلاقی نوین
پرسش مهر 8
خاطرات باورنکردنی حاج آقا
خلوت تنهایی
سکه دولت عشق
طعم شیرین 2 دقیقه
کشورهای پارسی زبان
عطاری عطار
فاطیما امیدواری
مدیر پارسی بلاگ
یک فنجان چای تلخ
حجه الاسلام شهاب مرادی
تبیان
موسسه تحقیقاتی اسرا
پرواز
به خود آییم و بخواهیم،‏که انسان باشیم...
.•¤ خانه آرزو ¤•.
. : آدم و حوا : .
بی عینک
پوست کلف
ضد بهائیت
فاطیما امیدوار
عبدالجبار کاکایی
%% ***-%%-[عشاق((عکس.مطلب.شعرو...)) -%%***%%
عاشق دلباخته
lovlyworld
دنیا به روایت یوسف
کبوترانه
باور
جمهوریت
بانوی سراچه
برای سارا می نویسم
تودی لینک
پله پله تا ...
Lovely
وبلاگ تخصصی کامپیوتر - شبکه - نرم افزار
همه چیز...
کلاشینکف دیجیتال
پرسه درخیال
سوادنامه
سیمرغ
COMPUTER&NETWORK
تا ریشه هست، جوانه باید زد...
اس ام اس سرکاری اس ام اس خنده دار و اس ام اس طنز
موتور سنگین ... HONDA - SUZUKI ... موتور سنگین
اس ام اس عاشقانه
کوهپایه
امیدزهرا omidezahra
شهید محمدهادی جاودانی (کمیل)
عشق سرخ

:: خبرنامه ::

 

هیچی و همه چی - ب مثل باران

هیچی و همه چی

سه شنبه 86/12/28 ساعت 7:0 صبح

مردم از بس انتظار کشیدم. اما:

بالاخره صدا و سیما رضایت داد و اسم کاندیداهای تهران رو  همراه با عکساشون نمایش داد. یه عکس گذاشتن مگه چقدر خرج داره؟

تبلیغات:

خیلی سرد بود. نه عکسی، نه پوستری. من که فقط عکس چهار پنج نفر از نامزدها رسید دستم. این جا تا جامعه محترم مدرسین هست نوبت به بقیه لیست ها نمیرسه. طبیعیه.

یه بنده خدایی هم یه دسته پنجاه صدتایی یه کاغذ تبلیغاتی رو انداخته بود تو حیاط ما و زحمت خودش رو کم کرده بود.

عادلانه بود نه؟ تبلیغات رو می گم دیگه.

احیانا این هم یکی از خدمات مجلس خدوم هفتم بود به اضافه خدمات گرانی و بنزین و نقطه چینهای روشن دیگر.

دیپلم رأی اولی بود. هر چی بابا دیکته کرد اونم رأی داد. یه پسر کاملا حرف گوش کن.

دیپلم اسم من درآوردی اون یکی داداشمه. آخه تا نگاش میکنیم یاد دیپلمش میافتیم.

اما یه چیز انتخابات خوب بود:

فکر می کنم بعضیا (هم از بالا ده و هم از پایین ده) سرشون خورده بود به سنگ و به جای انشعاب، هماهنگ با احزابشون عمل کردند. یعنی تلاش کردند که ادای اتحاد رو درآورند.

می گن اگه حلم ندارید خودتون رو به تحلم بزنید. یعنی ادای آدمای خیلی صبور رو درآرین.

و بعضیا هم سعی کردند که از تحریم بچه گانه دست بردارند. به گمانم آن ها هم سرشان خورده به سنگ. نه، اورژانس لازم نیست. به نظرم براشون مفید بوده. بازهم سنگ پیدا میشه ها!‏

60 در صد یعنی 25 میلیون. 100 در صد یعنی چند میلیون؟ یه چیزی حدود نوزده بیست میلیون. خیلی راضی کننده نیست.

بعضیا این قدر گفتند تر و ترین که دیگه اسمشم نمی خوام بیارم.

بازی با کلمات سیاسی بازی کسل کننده ایه.

دست ملت حق شناس و با معرفت درد نکنه که همیشه مشت می زنه به دهن آمریکا و به کوری چشم دشمن همیشه میاد تو صحنه. کاش مسوولان خدوم و غیر خدوم هم از این مشتهای نمایشی می زدند به دهن بیگانگان. این رد صلاحیت هم بهانه خوبیه برای خبرگزاریهای دشمن.

میگم که اگه یه روزی روزگاری دشمنی به اسم آمریکا و سی ان ان و ... در کار نبود،‏ فکر می کنید انتخابات چه قدر رونق داشته باشه؟ از همین الان به فکر یه شیوه تبلیغاتی جدید در آینده باشید.

فکر کردن نمی خواد که: ارائه بلیت نشانگر شخصیت شماست. همون جمله مشهور سازمان اتوبوسرانی قم.

همین.

اصلا به من چه ها؟ همین طوری دارم واسه خودم می بافم که چی.


نوشته شده توسط: رضوان مرادی

نوشته های دیگران ()