سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خانه
مدیریت
پست الکترونیک
شناسنامه
 RSS 

:: کل بازدیدها ::
117157

:: بازدیدهای امروز ::
10

:: بازدیدهای دیروز ::
10

:: درباره من ::

اندر حکایت اینترنت - ب مثل باران
رضوان مرادی
معلمم. اما شغلم نیست. عشقی تدریس می‌کنم. با این که بزرگ شدم ولی هنوز یه بچه مدرسه‌ای هستم. از بچگی دلم می‌خواست معلم زبان بشم ولی منحرف شدم. خوشنویسی و نقاشی و قرآن و آشپزی و کامپیوتر و شنا رو دوست دارم. از تواشیح و سرودهای عربی خیلی خوشم میاد. کارهای سامی یوسف رو هم دوست دارم. بعضی از استادام می‌گن دست به قلم خوبی دارم. ولی تا حالا از این استعدادم استفاده نکردم. کم حرف و آروم هستم. بیشتر ترجیح می دم گوش بدم. زیرا که مادرزاد مرا یک زبان داده اند و دو گوش. عاشق طبیعتم. به نظر من سنگ و کوه و جنگل و صحرا و دریا و شاخه های کج و معوج درختا همیشه زیبا و حیرت و انگیزند. اگه می‌تونستم باغبون می‌شدم. صاف و ساده و بی شیله پیله و کمی رک هستم. با آدمای دروغگو و خودخواه و مغرور آبم تو یه جوب نمی‌ره. شدیدا طرفدار سادگی در زندگی هستم. با خودم شرط کردم که دروغ نگم. و موقع عصبانیت خودمو کنترل کنم. ولی هنوز آدم نشدم

:: لینک به وبلاگ ::

اندر حکایت اینترنت - ب مثل باران

:: پیوندهای روزانه::

گام به گام با شیطان [20]
امام، زنان و دهه فجر [52]
استادان تأثیرگذار [80]
دست پنهان [61]
عرش [136]
عشق، سرخ و آتش، سرخ و عصیان،‏سرخ [65]
عقابی پرید [72]
ناسیونالیسم یا ملت پرستی در عصر حاضر [142]
[آرشیو(8)]


:: فهرست موضوعی یادداشت ها::

اجتماع . احسان . اشتراک . توبه . سعادت . ظلم . هود .

:: آرشیو ::

مرداد 86
شهریور 86
مهر 86
آبان86
آذر86
دی 86
بهمن86
اسفند86
فروردین87
اردیبهشت 87
خرداد 87
تیر 87

:: دوستان من (لینک) ::

آبی مثل آسمان
آخوندها از مریخ نیامده اند
آقا معلم
آموزش نیوز
ابلیس
از یک روحانی
استاد کریم محمود حقیقی
باشگاه اندیشه
ب مثل باران
پرستوی مهاجر
پرشین بلاگ
تازیانه نیچه
تنها ترین تنها
چارقد
حاج آقا یا حق
حزب الله هم الغالبون
دنیای برعکس
دوستانه و صمیمانه. Pen pal یعنی دوستی که برایت می نویسد...
رازگشایی
رستاخیز من
زمان بی کرانه، ایران جاودانه...اکرنه
سخن دل
سخن دل 2
سلام آقا
طلبه ای از نسل سوم
عشق الهی
عشق علیه السلام
قافله شهدا
کلام اسلامی
کودکان بی پناه خیابانی
گل آقا
لبگزه
مجمع پریشانی
منطقه ممنوعه
نور و نار
نوشته های یک ناظم
وبلاگ محمد علی مقامی
وب نوشته های علی شیروی
هانیبال
یادداشت های یک خبرنگار
آدمکها
آقاشیر
ایده های اخلاقی نوین
پرسش مهر 8
خاطرات باورنکردنی حاج آقا
خلوت تنهایی
سکه دولت عشق
طعم شیرین 2 دقیقه
کشورهای پارسی زبان
عطاری عطار
فاطیما امیدواری
مدیر پارسی بلاگ
یک فنجان چای تلخ
حجه الاسلام شهاب مرادی
تبیان
موسسه تحقیقاتی اسرا
پرواز
به خود آییم و بخواهیم،‏که انسان باشیم...
.•¤ خانه آرزو ¤•.
. : آدم و حوا : .
بی عینک
پوست کلف
ضد بهائیت
فاطیما امیدوار
عبدالجبار کاکایی
%% ***-%%-[عشاق((عکس.مطلب.شعرو...)) -%%***%%
عاشق دلباخته
lovlyworld
دنیا به روایت یوسف
کبوترانه
باور
جمهوریت
بانوی سراچه
برای سارا می نویسم
تودی لینک
پله پله تا ...
Lovely
وبلاگ تخصصی کامپیوتر - شبکه - نرم افزار
همه چیز...
کلاشینکف دیجیتال
پرسه درخیال
سوادنامه
سیمرغ
COMPUTER&NETWORK
تا ریشه هست، جوانه باید زد...
اس ام اس سرکاری اس ام اس خنده دار و اس ام اس طنز
موتور سنگین ... HONDA - SUZUKI ... موتور سنگین
اس ام اس عاشقانه
کوهپایه
امیدزهرا omidezahra
شهید محمدهادی جاودانی (کمیل)
عشق سرخ

:: خبرنامه ::

 

اندر حکایت اینترنت - ب مثل باران

اندر حکایت اینترنت

چهارشنبه 86/5/24 ساعت 12:38 صبح

شاید بگید این رضوان هم چقدر غر می‌زنه. چقدر تحمل نداره.

ولی من این قدر غر می‌زنم تا یکی بالاخره توجه کنه.

آخه عقب موندگی تا کی ؟ چقدر؟ دلم برا خودم می‌سوزه. عجب گرفتاری شدیما؟!

دوتا سایت خبری به درد بخور رو که فیلتر کردند. اخبار تلویزیون هم که خیلی بچه‌گانه است (یعنی اونم فیلتر شده است). این هم از اینترنت لاک پشتی! دیروز نیم ساعت وقتم تلف شد واسه یه دیال آپ. هر چی در زدم، درو به روم باز نکردند. آخرش هم ناامید برگشتم.

حالا اون ور دنیا چه خبره؟ با خیال راحت، سر سه سوت میان به سایتای ما سرک می‌کشند و هر چی ما پختیم و نوشتیم، داغ داغ تحویل می‌گیرند. کافیه من یه چیزی به نوشین بنویسم، یا یه بلاگر در مورد کفر و شرک خلیفه اول و دوم بنویسه، همون ثانیه برنامه ریزی شروع می‌شه برای توطئه و تفرقه و تخریب و بدبینی و تضعیف ...

و این ور دنیا چه خبره؟ من دارم التماس می‌کنم به چند تا آدمِ چی، که من اطلاعات آسون و کم هزینه می‌خوام، تو رو خدا! سر ارسال یه پست چه قدر عرق بریزم. می‌شه یه خورده ملاحظه اعصاب و وقت ما بشه. مگه خدا نگفته و اعدّوا لهم مااستطعتم من قوّة. خوب منم یکی از مِن قُوّة. اما صاحبان این مملکت کأنّ ذوالقرنینی دیگر هستند که ‌یکه و تنها قصد دارند برای رعیتی که «لا یَکَادُونَ یَفْقَهُونَ قَوْلا»! سدی بنا کنند نیرومند در برابر قوم یأجوج و مأجوج تا امکان نقبی برای نفوذ فساد در زمینشان نیابند .[1]

تو همین نیم ساعتی که من الکی هدر دادم، احتمالا اونا همه سایت‌های شیعی و سنی و فارسی و عربی و ... رو زیر و رو کردند به نفع خودشون. بی‌خود نیست که اونا همیشه از ما یه قدم جلوترند (دو به هیچ به نفع رقیب). تقریبا همیشه تک از اوناست و پاتک دیرهنگام از ما.

مامان تعریف می‌کرد که دو تا پسر بچه تو خیابون داشتند برا هم شاخ و شونه می‌کشیدند. اولی اومد یه خورده گارد حمله و کلاس کاراته گرفت و داشت کری می‌خوند که دومی بی‌معطلی یه مشت خوابوند زیر چونه‌اش و ... ناک اوت.

قصه ما و اینترنت و اطلاعات ما هم قضیه همون پسربچه‌هاست. سرعت، عامل مهم تحولات دنیای امروزه. که ما باید محروم باشیم.

خسروان این مملکت صلاح را در پاستوریزاسیون اینترنت‌ دیده‌اند. اما غافل از این که . برای پاستوریزاسیون یه سری مواد نگهدارنده اضافه می‌کنند که خودشون مضرند و عامل بیماری.

شاید هم فقط یه بهانه است. واللهُ یَعلَمُ مَا تبُدُونَ وَ مَا تکَتُمُونَ.2  

 
پاورقی


1)  حَتَّى إِذَا بَلَغَ بَیْنَ السَّدَّیْنِ وَجَدَ مِنْ دُونِهِمَا قَوْمًا لا یَکَادُونَ یَفْقَهُونَ قَوْلا (٩٣)قَالُوا یَا ذَا الْقَرْنَیْنِ إِنَّ یَأْجُوجَ وَمَأْجُوجَ مُفْسِدُونَ فِی الأرْضِ فَهَلْ نَجْعَلُ لَکَ خَرْجًا عَلَى أَنْ تَجْعَلَ بَیْنَنَا وَبَیْنَهُمْ سَدًّا (٩٤)قَالَ مَا مَکَّنِّی فِیهِ رَبِّی خَیْرٌ فَأَعِینُونِی بِقُوَّةٍ أَجْعَلْ بَیْنَکُمْ وَبَیْنَهُمْ رَدْمًا (٩٥)آتُونِی زُبَرَ الْحَدِیدِ حَتَّى إِذَا سَاوَى بَیْنَ الصَّدَفَیْنِ قَالَ انْفُخُوا حَتَّى إِذَا جَعَلَهُ نَارًا قَالَ آتُونِی أُفْرِغْ عَلَیْهِ قِطْرًا (٩٦)فَمَا اسْطَاعُوا أَنْ یَظْهَرُوهُ وَمَا اسْتَطَاعُوا لَهُ نَقْبًا (٩٧)

 

93. Until, when He reached (A tract) between two He found, beneath them, a people who scarcely understood a word.

94. They said: "O Zul-qarnain! the Gog and Magog do great mischief on earth: shall we then render Thee tribute In order Thou mightest erect a barrier between us and them?

95. He said: "(The power) In which My Lord has me is better (than tribute): help me Therefore with strength (and I will erect a strong barrier between you and them:

96. "Bring me blocks of iron." at length, when He had up the space between the two steep mountain-sides, He said, "Blow (with bellows)" then, when He had made it (red) As fire, He said: "Bring me, that may pour over it, molten lead."

97. Thus were They made powerless to scale it or to dig it.

 

 


نوشته شده توسط: رضوان مرادی

نوشته های دیگران ()