جنبه قرآنی
اون خانم، با عرض معذرت، بیخود گفته که قرآن رو خونده و میدونه. خانوم عزیز بیا با من این آیات رو در قرآن، بخون تا ببینی که چقدر ادعات بیخوده:
الف) وَرفَعْنا بَعْضَهُم فَوقَ بَعضٍ دَرَجَاتٍ لِیَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً سُخْریّاً.
و صد البته این آیه دلیلی بر تأیید تبعیض نژادی از طرف اسلام نیست. بلکه خداوند تفاوتها را برای حفظ و رشد نظام اجتماعی در بین انسانها قرار داده است.
ب) و قرآن در جای دیگر فرموده: إنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَاللهِ أتْقاکُمْ:
درست است که ما بعضی انسان ها را بر بعضی دیگر برتری دادیم اما این تفاوتهای ظاهری دلیل بر برتری معنوی نیست بلکه سعی و تلاش در مسیر تقوا و پیمودن راه کرامت است که موجب تقرّب به خداوند و تفاوت درجات و مقام میشود. و کرامت به فرموده آیت الله جوادی آملی ضدّ لئامت و پستی است یعنی هر چیزی که بوی دنیا بده با کرامت سازگار نیست. مثل تعصّب بیجا. اگر ما در آرزوی دولت کریمه هستیم، اول باید صفت کرامت رو در خودمون ایجاد و تقویت کنیم.
ج) بنابراین به جای این که در این امتیازات موهون و یا نقایص ظاهری با هم مجادله کنید با استفاده از استعدادهایتان، در کار نیک و تقوا یکدیگر را یاری نمایید: وَ تَعاوَنُوا عَلَی الْبِرِّ وَ التَقْوی.
در مورد آیه الف در تفسیر نمونه آمده که: این آیه زمانی نازل شد که کفار با تعجب میگفتند چرا قرآن و مقام نبوت و رسالت الهی بر محمد صلّی الله علیه و آله و سلّم، که یتیم و فقیر است نازل شده؟ مگه آدم پولدار و اصل و نسبدار تو مکه و مدینه پیدا نمیشد؟ حالا اونا شاید حق داشتند چون با فرهنگ جاهلی رشد کرده بودند. ثروت و قبیله و خون و نژاد براشون امتیاز و ارزش فرهنگی مهمی محسوب میشد و بر اساس همین ملاکها افرادِ اجتماع رو طبقه بندی میکردند. ولی ما چی؟
منی که قیام امام خمینی کبیر رو درک کردم نباید هیچ تفاوت فکری با اون اعراب جاهلی داشته باشم؟
یَومَ نَدْعُو کُلّ اَناسٍ بِاِمامِهِمْ: روزی که هر گروه از مردم را با رهبرانشان فرا میخوانند، ما همراه با کدام رهبر خواهیم بود؟ با رهبران افتخار آفرین الهی یا با رهبران پست جاهلی؟
منی که به عشق حسین میبالم و هر روز دعا میکنم که: اللهم اجعل محیای محیا محمد و آْل محمّد و مماتی ممات محمد و آْل محمّد، روز قیامت در کدام گروه خواهم بود؟ همان روزی که به فرموده خداوند: فَریقٌ فِی الْجَنَّةِ وَ فَریقٌ فِی النَّار.
اینا رو از خودم درنیاوردم. همین آیه الف میفرماید: آیا تقسیم رحمت خداوند به دست این کفار است که بخواهند طبق معیارهای باطل خود، نسبت به آدمهای ثروتمند و دارای اصالت قبیلهای رحمت بیشتری قائل شوند؟ خیر چنین نیست. بلکه این ما هستیم که رحمت و روزی را بین مردم تقسیم میکنیم.... و در آخر آیه میفرماید: و رحمت خداوند بهتر است از تمام آن چه آنان جمع آوری کردهاند.
ج- در سوره بقره، در قصه طالوت و جالوت، وقتی پیامبرِ بنی اسرائیل، به امر خدا طالوت رو فرمانده سپاه میکنه، بنی اسرائیل اعتراض میکنند که مگه ما چیمون کمتر از طالوته؟ در صورتی که طالوت هیچی از دنیا نداره. و آدم فقیریه.و شایسته حکومت بر ما نیست. یعنی ادعای فضل کردند و طالوت رو جزء آدم حسابیا نمیدونستند. پیامبر بنی اسرائیل چنین پاسخشان را میدهد که: این تصمیم خودم نیست. بلکه خداوند او را به فرماندهی شما برگزیده به خاطر دو چیز که شما ندارید و او دارد: علم و قدرت بدنی. و خداوند مُلکش را به هر کس بخواهد، میبخشد؛ و احسان خداوند وسیع است و از لیاقت افراد آگاه است. یعنی خدا به تواناییها و استعدادهای افراد نگاه میکنه و بیخودی تفاوت قائل نمیشه.
نوشته شده توسط: رضوان مرادی
انگشتر
|
شنبه 86/10/29 ساعت 12:0 صبح
|
بسوز ای عشق،جان و پیکر از من
نمانَد تا که جز تو دیگر از من
بسوزان هر طریقی میپسندی
که آتش از تو و خاکستر از من
به بال خود پریدم من در این دام
بسوزان در قفس بال و پر از من
بکش چون صید و در خونم بغلطان
تماشا کردن از تو، پرپر از من
ندارم چون متاعی دیگر ای عشق
بگیر این دست و این انگشتر از من
حسان
نوشته شده توسط: رضوان مرادی
رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلّم، اون همه زحمت کشیدند، پیاده میرفتند تو کوچههای مکه و حتی مناطق خارج از مکه تا بلکه بتونند یه نفر رو مسلمون کنند. بعضی ها به میل خودشون مسلمون شدند و بعضیا به زور. ولی تعداد کمی از اونا آدم شدند. پیامبر اسلام این همه تلاش کرد که روحیه کینه توزی و برتری طلبی و تبعیض نژادی رو از بین ببره و در عوض اخوت و برادری بین مسلمانها برقرار کنه. اما موفق نشد. همین عمر که به عنوان جانشین پیامبر بر مسلمانان حکومت میکرد، نشون داد که بعد از سالها مسلمونی و مصاحبت با رسول الله، نتونسته فرهنگ برادری رو قبول کنه و به همین جهت بین فارس و عرب و تازه مسلمان و قریش و غیر قریش تفاوت قائل میشد، و همین تبعیضها، باعث شد یک ایرانی به نام ابولؤلؤ فیروز، به شدت از عمر ناراحت بشه و سرانجام اونو به قتل رسوند. این که ابولؤلؤ شیعه بود یا نه، کارش درست بوده یا نادرست، اصلا مهم نیست. مهمتر از اون، عمل ناپسند خلیفه دومه که به عنوان رهبر اسلامی، طبق ارزشهای غیر اسلامی رفتار میکرد.
حالا من، تو و حتی اون خانوم چه سهمی از این تربیت اسلامی پیامبر داریم؟ به اندازهی مسلمونی عُمَر یا بهاندازه ایمان علی و سلمان و ابوذر و عمار و ...؟
روز عاشورا وقتی امام حسین علیه السلام از سپاه کوفه پرسید که چرا میخواهند خون او را بریزند؟ در جواب گفتند به خاطر پدرانمان که توسط پدرت علی کشته شدند. یعنی ما نماز میخونیم، روزه میگیریم و قرآن میخونیم اما برامون ارزشی نداره که تو چه رابطهای با پیامبر داری. برامون مهم نیست که تو امام هستی. میدونیم که تو بهترین هستی اما حالا یه فرصت گیر آوردیم برا تصفیه حساب با علی. مهم اینه که انتقام پدرانمون رو از پسر علی بگیریم که به جرم مشرک بودن، و تسلیم نشدن در برابر حق، تو بدر و احد و خندق، کشته شدند.
تو، که تا حافظ قرآن افغانی رو دیدی یادِ مواد مخدر و بیکاری و ... همه بدبختیهای پیر و جوون ایرونی افتادی، حالا تو هم هرچقدر میخوای نماز بخون و تو محرم و عاشورا لباس سیاه بپوش و به سر و سینه بزن. اما اول باید بفهمی که این جمله معروف امام حسین علیه السلام که فرمودند: من برای احیای دین جدم رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلّم، قیام کردم، به چه معناست. تعصب، همون قدر بیگانه از اسلام محمدیه که مواد مخدر و میگساری. تعصب، مایه تفرقه و از هم پاشیدگیه، روشن کننده آتش جنک و باعث کشتار مردم بیگناهه. همون طور که اعتیاد خانمان براندازه و باعث مرگ انسانها و نابودی ارزشها میشه. گیرم که گناه اعتیادِ جوون ایرانی رو انداختی گردن اون حافظ قرآن افغانی، اما گناه شرابخواری و بینمازی و بیحجابی و فساد اخلاقی بعضی جوونا رو میخوای گردن کی بندازی؟ این که شیعه ایرونی رو تو دنیا به دروغگویی بشناسند، گناه کیه؟
تو برنامههای کارشناسی تلویزیون در مورد اعتیاد، همه نظرشون این بوده که علت اعتیاد یه جوون، یا ضعف شخصیتی خود معتاده یا خانواده نابسامان: مثل خوشگذرانی و تقلید و اختلاف با پدر و مادر و رفیق ناباب. قاچاقچی جماعت هم یا دین و ایمون نداره و عشق دنیا کورش کرده که این طوری آتیش به خونوادهها میاندازه، یا از روی دشمنی و ... .
همه تا حافظ قرآن میبینند التماس دعا میگن ولی این خانم التماس دعوا. حافظ قرآن بودن شیعه همون آرزوی امامان ماست که گفتند: کونوا لنا زیناً: مایه زینت ما باشید. و دوری از اعتیاد و حفظ حجاب و پرهیز از دروغ گفتن و امثال اینها مصداق: و لا تکونوا علینا شیناً: که گفتند مایه ننگ ما نباشید.
والسلام علی من اتّبع الهدی.
نوشته شده توسط: رضوان مرادی
این قصه از چند جنبه قابل بحثه: از جنبه قرآنی، جنبه تاریخی، جنبه خودم.
اول از خودم شروع میکنم.
من میگم، یعنی عقل من میگه:
1) نه اون خانوم و نه هیچ کسی، صاحب حرم نیست تا بخواد به بقیه امر و نهی کنه. چون تا اون جایی که من میدونم، زمین حرم، وقف حضرت معصومه است. و اداره اون به عهده متولیان حرم و خدمه حرم واگذار شده. همه کسانی که به حرم میان، میهمانِ خانم، حضرت معصومهاند که به کریمه اهل بیت معروفند. فرقی نمیکنه چرا و چطور پات به این مکان مقدس کشیده شده باشه: خواه به عنوان زائر و خواه برای درس و مباحثه و یا هر دو.
2) میگن مهمون از مهمون خوشش نمیاد و صاحبخونه از هر دوتا. ولی این حرف، در مورد اهل بیت عصمت و طهارت صدق نمیکنه. چه خوب بود اگه در حضور بانویی بزرگوار چون حضرت معصومه سلام الله علیها چنین جدالی اتفاق نمیافتاد. جدال در یک محیط معنوی که عُشّ اهل بیت است و در مقابل چشم چنین صاحبخانهای، کاری است خلاف ادب و نشانگر سطح رشد اجتماعی مجادلهگر هست. یه چیزی شبیه شعار سازمان اتوبوسرانی: ارائه بلیت، نشانگر شخصیت شماست.
3) متأسفانه حوادثی مثل این قصه، واقعیتهای جامعهی ایرانی است. خواهرم خودش دیده بود که تو یه مغازه دوتا خانوم داشتند با فروشنده چونه میزدند سر قیمت تا تخفیف بیشتری بگیرند. فروشنده گفت: شما خودتون دیدین که من برای اون افغانیه که قبل از شما خرید کرد تخفیف ندادم. (پس این قدر چونه نزنید) اون دوتا خانوم گفتند: وا، ما رو با اون افغانی یکی میدونی؟ یعنی ما هیچ فرقی با یه افغانی نداریم؟ فروشنده وقتی این طور دید دیگه اصلا سکوت کرد و هیچ نگفت.
نه خانم عزیز، کار فروشنده فروش کالا هست به نفع خودش، عدالت ایجاب میکنه که به همه به یه قیمت بفروشه بدون توجه به ظاهر و ملیت خریدار. البته گاهی میتونه تخفیف ویژه قائل بشه برای افرادی که واقعا سطح مالی پایینی دارند. و کسی نمیتونه یقهشو بگیره که چرا این کارو کردی؟ چون صاحب کالاست. نه تنها برای فروشنده عیب نیست بلکه نشان کرامت و بزرگواری و رحمت و انسان دوستی اوست.
4) کی گفته ما باید سخت گیر باشیم و همه جا دم بزنیم از عدالت خشک؟
چرا ما از خدا میخوایم که طبق رحمت واسعهاش با ما رفتار کنه نه بر اساس عدالتش؟ اما نسبت به مخلوقات خدا بر عکس عمل میکنیم؟
بله، اصل مسلم همیشه عدالته ولی به نظر من، خود اجرای عدالت نیاز به علم داره. اون خانوم با کدوم علم میخواست عدالت رو اجرا بکنه؟ اگه قصه رو با دقت و بیطرفانه خونده باشید متوجّه میشید که در حقیقت، این تعصب بوده که اون خانم رو وادار به این جدال کرده، و تعصب _ و یا به تعبیر قرآن حمیّت جاهلی_ عین جهل است و دقیقا مخالف علم.
نوشته شده توسط: رضوان مرادی
میخواستم از عمود آهنین و فرق عباس بنویسم. از بدن قطعه قطعه شده او در مقابل برادر. اون لحظه های آخری که پشت سالار زینب شکست ولی دیدم بعضیا هستند که اینا رو بهتر از من می نویسن. و بعد:
مطلب پایین رو مردد بودم که بیارم یا نه. چون ممکنه بعضی محدودیتها رو به دنبال داشته باشه. اما با توجه به عنوان وبلاگ، سعی کردم مثل باران باشم. و هدفم فقط رفع آلودگیها و نقایص فرهنگی هست نه فقط از جامعه ایرونی بلکه از همهی جوامع انسانی. پس خالصانه امیدوارم این نوشته موجب ایجاد محدودیتهای قانونی نشه مخصوصا برای افراد و اماکنی که تو این نوشته اومدن.
**********
ادامه مطلب...
نوشته شده توسط: رضوان مرادی
|